معنی بی پولی

لغت نامه دهخدا

پولی پولی

پولی پولی. (اِ مرکب) پول پولی. قسمی مالیات که از دکانها میگرفتند.


پول پولی

پول پولی. (اِ مرکب) نام قسمی مالیات اصناف. پولی پولی. رجوع به پولی پولی شود.


یک پولی

یک پولی. [ی َ / ی ِ] (ص نسبی) مسکوکی که یک پول ارزد، یعنی نیم شاهی. که ارزش یک پول دارد: گنجشک یک پولی انااعطینا نمی خواند، یا گنجشک یک پولی یاهو نمی خواند. (یادداشت مؤلف).


بی پولی

بی پولی. (حامص مرکب) عمل و حالت بی پول. رجوع به ماده ٔ قبل شود.


دیش پولی

دیش پولی. (اِ مرکب) دندان مزد. دیش به ترکی دندان است و دیش پولی وجهی بوده که در دوران استبداد، رعایا در سر سفره ٔ مأمورین دولت مینهاده اند پیش از ناهار بعنوان دندان مزد. این رسم در نواحی ملایر و تویسرکان متداول بوده است. (یادداشت لغتنامه).


نیم پولی

نیم پولی. (اِ مرکب) چهاریک شاهی. نیم پول. (یادداشت مؤلف). || کنایه از چیز کم ارزش یا بی ارزش. نیم غازی.


گالی پولی

گالی پولی. [پ ُ] (اِخ) نام شهری است در ایتالیا در کنار خلیج تارانت و سکنه ٔ آن به 12760 تن بالغ می گردد دارای کلیسای عظیم و زیبائی است.

گالی پولی. (اِخ) که به ترکی گلیبولو نامیده میشود شهری در اروپای ترکیه واقع در کنار تنگه ای به همین نام که بخشی از داردانل محسوب میشود دارای 12000 سکنه.


اخته پولی

اخته پولی. [اَ ت َ پ ُ] (اِخ) نام ناحیه و قضائی است در شمال شرقی ادرنه در ساحل بحر اسود، به پانزده ساعتی روم ایلی تابع ایالت تکفورطاغ از ولایت ادرنه. این ناحیه سابقاًآگاثوپولیس نامیده میشد.رئیس اساقفه ٔ یونان، تابع بطریکیه ٔ قسطنطنیه در این ناحیه سکنی دارد. رجوع به منجم العمران فی المستدرک علی معجم البلدان ج 1 ص 162 و قاموس الاعلام ج 2 ص 804 شود.

حل جدول

بی پولی

فیلمی با بازی سیامک انصاری

فیلمی با بازی رضا رشیدپور


پولی میولی

کاشف خواص حشره کشی د.د.ت

فرهنگ فارسی هوشیار

بی پولی

فقر تهیدستی.


پولی پولی

(اسم) قسمی مالیات که از دکانها میگرفتند.


پول پولی

(اسم) قسمی مالیات اصناف پولی پولی

فارسی به عربی

پولی

جیب، نقدی

فارسی به آلمانی

پولی

Ablagefach (n), Tasche (f)

معادل ابجد

بی پولی

60

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری